سفارش تبلیغ
صبا ویژن
وبلاگ اطلاع رسانی استاد جباری چهاربرج

افسران - چی کار کنیم دنیا ذلیلانه خودش پیشمون بیاد؟





طبقه بندی: گوناگون
نوشته شده در تاریخ سه شنبه 92 مرداد 22 توسط جباری | نظر بدهید

افسران - از تو به یک اشاره از ما به سر دویدن...





طبقه بندی: عکس
نوشته شده در تاریخ سه شنبه 92 مرداد 22 توسط جباری | نظر بدهید

 

اس ام اس تبریک عید فطر ، پیامک عید فطر

فطر آمده خوردنی فراوان بخورید /  پیتزا و کباب و مرغ بریان بخوریـد

دزدانه اگر در زمضان می خوردید / شوال رسیده پس نمایان بخورید !

.

.

.

روزه یکسو شد و عید آمد و دل ها برخاست

می ز خمخانه به جوش آمد و می باید خواست

عید بر عاشقان مبارک

.

.

.

بگذشت مه روزه و عید آمد و عید آمد / بگذشت شب هجران معشوق پدید آمد

آن صبح چو صادق شد عذرای تو وامق شد / معشوق تو عاشق شد شیخ تو مرید آمد

.

.

.

رمضان شد چو غریبان به سفر بار دگر / اینت فرخ شدن و اینت به هنگام سفر

عید فطر مبارک

.

ادامه مطلب


نوشته شده در تاریخ جمعه 92 مرداد 18 توسط جباری | نظر بدهید





طبقه بندی: گوناگون
نوشته شده در تاریخ جمعه 92 مرداد 18 توسط جباری | نظر بدهید


ای فرزند آدم هر روز که می گذرد از ایام عمرت کم میگردد و تو خبر نداری و هر روز ، روزی من به تو می رسد ولی تو شکر آن را به جا نمی آری،نه به کم قانع می شوی و نه به زیاد سیر میگردی.

ای فرزند آدم هیچ روز جدیدی نیست مگر اینکه از ناحیه ی من روزیِ جدیدی به تو رسد و هیچ شبی نیست مگر اینکه ملائکه ی من عمل قبیحی از ناحیه تو به من گزارش میکنند،رزق مرا می خوری و نافرمانی مرا می کنی و هر وقت مرا بخوانی درخواست تو را اجابت می کنم.

خیر من به سوی تو سرازیر است و حال آنکه شر تو به سوی من بالا می آید. چه خوب مولایی هست،من و چه بد بنده ای هستی،تو . هرگاه از من خواسته ای داشتی به تو عطا کردم و بدی های تو را یکی پس از دیگری پوشاندم،من از تو خجالت می کشم اما تو از من حیا نمی کنی.





طبقه بندی: اخلاق
نوشته شده در تاریخ دوشنبه 92 مرداد 14 توسط جباری | نظر بدهید



ای که بر تربت ما میگذری / از ره لطف بفرما نظری
حمد و اخلاص بخوان و بنشین / چشم دل باز کن و نیک‌ ببین
این که خفته است درین تیره مکان / هست گنجی ز معانی و بیان
پاک و طاهر نسب از آل رسول / صاحب شأن بَرِ اهل عقول
جامع فضل و کمالات و هنر / وارث علم ز اجداد و پدر
زره لطف بفرمای درنگ / بشنو درد دل این دل تنگ
چه جفاها چه بلاها دیدم / چه شماتت ز کسان بشنیدم
خَلق بد حالت پستی دارند / عادت مُرده پرستی دارند
شیوه اکثرشان مکرو فریب / بی‌سبب دشمنی از دور و قریب
تا که جان بود مرا با مَنِ زار / دشمنیها شد و ظلم بسیار
منکر خوبی و فضلم بودند / رافض هوشم و عقلم بودند
نه یکی گفت رئیسی آقا ست / نه یکی گفت که حقا مُلا است
نه یکی فضل و مقام بستود / نه یکی مرهمَ آلامم بود
نه ز زیبایی خلقم گفتند / نه ز والائی خُلقم گفتند
ز سخا و کرمم گفته نشد / ز صفا و ادبم گفته نشد
سعه صدر مرا نستودند / لب به تمجید مرا نگشودند
در عوض تهمت و غیبت بسیار / که فراتر ز حساب و ز شمار
نیش‌ها زخم زبان‌های زیاد / مادر دهر باین حجم نزاد
مغرضانه سخن از هر طرفی / شده پر خون دل هر با شرفی
چه جفا های بزرگی که نشد / چه ستمهای سترگی که نشد
تا نَفَس بود عداوتها بود / تا که جان بود حسادتها بود
تا که آمد اجَل و بُرد مرا / ناگهان پنجه زد و خورد مرا
یک جهان ذوق و ظرافت پژمرد / اری آقای رئیسی هم مرد
ز سماوات ادب ماهی رفت / و از بزرگان کرم شاهی رفت
زندگی با غم و اندوه عذاب / طی شد و آمده هنگام حساب
ناگهان غلغه‌ای بر پا شد / مردم مُرده کنون احیا شد
جمله وجدان و ضمیر خفته / شده با مُردن من آشفته
همه گویا شده ناطق گشته / یک زمان ناطق صادق گشته
آن یکی نوحه سرائی میکرد / دیگری شور و نوائی میکرد
آن یکی گفت عجب ماهی رفت / عالمی روشن و آگاهی رفت
ناطقی گفت بآن جمع فکار / گشت پائیز دگر فصل بهار
چمن و باغ دگر پژمرده / چون که آقای رئیسی مرده
روزنامه زده با تیتر درشت / خبر مرگ مرا باز نوشت
تک شماره زده فوق‌العاده / شرح ‌احوال مرا بنهاده
عکسی از سابق ایام شباب / صفحه اول خود برده بچاپ
اگهی‌های تاسف بسیار / که فراتر ز حساب و ز شمار
در تلکس‌های خبر با تفصیل / رحلتم محور شرح وتحلیل
رادیو داد خبر با القاب / که رئیسی بجنان کرده شتاب
ساعت نُه شده اعلام خبر / زده بر جان همه شور و شرر
تلویزیون که دگر غوغا کرد / سوگواری و عزا بر پا کرد
فیلمبردار گزارش میداد / از عزا عکس و نمایش میداد
عکس آن مردم دل آزرده / چهره‌ها غمزده و پژمرده
دسته میگفت که رفت از بَرِما / سرما سرور ما رهبر ما
رفت از دست رئیس العلما / هست در ماتم او ارض و سما
سید العلم مضی واویلا / معدن الحلم مضی و اویلا
ثلم الدین فیاللاسف / فلنعزی العلما النجف
مات فخرالعلم و الایمان / البقاء لک یا سیستانی
حجت دین خدا رفته زدست / شاخه علم و کرامت بشکست
بلغوا مرجعنا السیستانی / بوفاه السید الجرجانی
سیدی آجرک الله علی / فقد عنوان الخلوص و الولا
معجزه نیز برایم گفتند / چه کرامات برایم گفتند
مادرم گفت خدایا پسرم / مُرد ناکامِ و شده خون جگرم
گفت مادر زن دل ناشادم / رفت ازدست بهین دامادم
حقدها رفت حسدها گم شد / واقعیت علن مردم شد
حال من ساکن اینجا شده‌ام / فارغ از زحمت دنیا شده‌ام
من شدم ساکن این گور سیاه / زندگی رفت و شده عمر تباه
از همانروز که مردم فی‌الحال / مرده‌ها گشته بشور و سرحال
مرده‌ها مردم بی‌ آزارند / ظاهراً خواب ولی بیدارند
همه با مهر و صداقت باشند / با صفا اهل رفاقت باشند
در شادی برخ ‌ما باز است / قهقهه خنده طنین انداز است
خنده و قهقهه بر پا کردم / مردگان را همه احیا کردم
گعده ما بهمه کس باز است / شادی و خنده طنین انداز است





طبقه بندی: شعر
نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 92 مرداد 10 توسط جباری | نظر بدهید
آخرین: ابتکار به رغم آن که هشت سال از صحنه مدیریت بر حوزه محیط زیست به دور مانده بود، اما چنان خاطره‌ای از خود در طول صدرات هشت ساله‌اش (از 1376 الی 1384) برجای نهاده که همچنان وی را می‌توان محبوب‌ترین رییس سازمان حفاظت محیط زیست در بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و دومین رییس محبوب تاریخ سازمان حفاظت محیط زیست پس از اسکندر فیروز دانست.

چرا معصومه ابتکار همچنان محبوب ترین است؟





طبقه بندی: گوناگون
نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 92 مرداد 10 توسط جباری | نظر
مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
.:
By Ashoora.ir & Blog Skin :.