نیایش هاى حضرت رضا علیه السلام
-بارالها!
در پیشگاه تو ایستاده ام،و دستهایم را بسوى تو بلند کرده ام،آگاهم که دربندگى ات کوتاهى نموده و در فرمانبرى ات سستى کرده ام،
اگر راه حیا را مى پیمودم از خواستن و دعا کردن مى ترسیدم...
ولى … پروردگارم!
آن گاه که شنیدم گناهکاران را به درگاهت فرا مى خوانى ،
و آنان را به بخشش نیکو و ثواب وعده مى دهى ،
... براى پیروى ندایت آمدم،
و به مهربانى هاى مهربانترین مهربانان پناه آوردم.
و مرا از دلهره ملاقاتت درامان دار،
و مرا از خاصّان و دوستانت قرار ده،
پیشاپیش، خواسته و سخنم را آنچه سبب ملاقات و دیدن تو مى شود قرار دادم
اگر با این همه، خواسته ام را رد کنى ، امیدهایم به تو به یأس مبدّل مى گردد،
همچون مالکى که از بنده خود گناهانى دیده و او را از درگاهش رانده،
و آقایى که از بنده اش عیوبى دیده و از جوابش سر باز مى زند.
واى بر من اگر رحمت گسترده ات مرا فرانگیرد،
اگر مرا از درگاهت برانى ، پس به درگاه چه کسى روى کنم؟
اما...

طبقه بندی: عقاید
زنى به حضور حضرت داوود (ع) آمد
و گفت: اى پیامبر خدا پروردگار تو ظالم است یا عادل؟
داوود (ع) فرمود: خداوند عادلى است که هرگز ظلم نمى کند.
سپس فرمود: مگر چه حادثه اى براى تو رخ داده است که این سؤال را مى کنى؟
زن گفت: من بیوه زن هستم و سه دختر دارم، با دستم ریسندگى مى کنم، دیروز شال بافته خود را در میان پارچه اى گذاشته بودم و به طرف بازار مى بردم تا بفروشم و با پول آن غذاى کودکانم را تهیه سازم ، ناگهان پرنده اى آمد و آن پارچه را از دستم ربود و برد و تهیدست و محزون ماندم و چیزى ندارم که معاش کودکانم را تأمین نمایم .
هنوز سخن زن تمام نشده بود که ...
در خانه داوود (ع) را زدند ، حضرت اجازه وارد شدن به خانه را داد ، ناگهان ده نفر تاجر به حضور داوود (ع) آمدند و هر کدام صد دینار (جمعاً هزار دینار) نزد آن حضرت گذاردند و عرض کردند: این پولها را به مستحقش بدهید. حضرت داوود (ع) از آن ها پرسید : علت این که شما دسته جمعى این مبلغ را به اینجا آورده اید چیست ؟ عرض کردند: ما سوار کشتى بودیم ، طوفانى برخاست ، کشتى آسیب دید و نزدیک بود غرق گردد و همه ما به هلاکت برسیم ، ناگهان پرنده اى دیدیم ، پارچه سرخ بسته اى به سوى ما انداخت ، آن را گشودیم ، در آن شال بافته دیدیم ، به وسیله آن مورد آسیب دیده کشتى را محکم بستیم و کشتى بى خطر گردید و سپس طوفان آرام شد و به ساحل رسیدیم و ما هنگام خطر نذر کردیم که اگر نجات یابیم هر کدام صد دینار، بپردازیم و اکنون این مبلغ را که هزار دینار از ده نفر ماست به حضورت آورده ایم تا هر که را بخواهى ، به او صدقه بدهى.
حضرت داوود (ع) به زن متوجه شد و به او فرمود : پروردگار تو در دریا براى تو هدیه مى فرستد، ولى تو او را ظالم مى خوانى ؟ سپس هزار دینار را به آن زن داد و فرمود : این پول را در تأمین معاش کودکانت مصرف کن ، خداوند به حال و روزگار تو ، آگاهتر از دیگران است.
طبقه بندی: عقاید
جهانگردی به دهکده ای رفت تا زاهد معروفی را زیارت کند و دید که زاهد در اتاقی ساده زندگی می کند. اتاق پر از کتاب بود و غیر از آن فقط میز و نیمکتی دیده می شد.
جهانگرد پرسید: لوازم منزلتان کجاست؟...
زاهد گفت: مال تو کجاست؟
جهانگرد گفت:من اینجا مسافرم.
زاهد گفت: من هم.
طبقه بندی: داستانک
قبل از اینکه از این دنیا بریم به فکر اون دنیا باشیم.یه کاری بکنیم دوستان
امام معصوم می فرماید:ان اهل الدنیا کرکب بیناهم حلوا اذ صاح بهم سائقهم فارتحلوا.... .
دنیا محل گذر هست دنیا دار فانی هست دنیا جای ممر و عبور هست پس باید برای دنیای اخروی یه چیزی دستمون باشه تا دست خالی نباشیم.
چه زیبا گفته که اهل دنیا به مانند یه کاروانی را می ماند که چند روزی باید در این دنیا بمونن بعد ندای کوچ در بینشون ندا داده می شه که بستون هست دیگه بیایین یرین دنیایی که به آن وعده داده شده اید.
این سفری که در پیش داریم سفری است بس خطرناک و مهم و ارزشمند....
برا این سفر راد و توشه ای کافی لازمه که برداریم از این کارها و اعمالی که انجامک می دهیم.
بنده دو مورد رو اششاره می کنم دوستان هر چی به نظرشون میاد بیان کنن تا استفاده کنیم
خوش رفتاری با مردم:
چنانچه امیرالمومنین علیه السلام می فرماید:خالطوا الناس مخالطه ان متم معها بکوا علیکم و ان عشتم حنوا الیکم.قصار شماره 10
رفتارمون با همسایه،دوست،پدر و مادر و ... باید طبق این معیار باشه.
بنده خدا شدن:
با مطالعه تمام جوانب زندگانی اهل بیت به این نکته پی می بریم که بنده خدایی شدن در تمام ابعاد زندگیشون موج می زنه،تنها خدا رو عبادت می کنن،هدف جلب رضایت الهی است.نه چیز دیگه... .
مثال:در تاریخ و کتب روایی داریم که خانم فاطمه زهرا سلام الله علیها وقتی نماز می خوند نفس نفس می زد...
مورد دیگه:به خانم فاطمه زهرا سلام الله خبر دادند که علی تیر خورده چکار کنیم حضرت گویا فرموده باشن:فقط در نماز است که می تونین تیر رو از پایش در بیاورین ... این کلام یعنی چه یعنی اینکه علی در نماز غرق عبادت الله می شه و ...
طبقه بندی: عقاید
تلفن زنگ زد و خانم تلفنچی گوشی را برداشت و گفت : "واحد خدمات عمومی، بفرمائید." شخصی که تلفن کرده بود ساکت باقی ماند. خانم تلفنچی دوباره گفت : "واحد خدمات عمومی، بفرمائید." اما جوابی نیامد و وقتی می خواست گوشی را بگذارد صدای زنی را شنید که گفت : "آه، پس آنجا واحد خدمات عمومی است. معذرت می خواهم، من این شماره را در جیب شوهرم پیدا کردم اما نمی دانستم مال چه کسی است" فکرش را بکنید که اگر تلفنچی بجای گفتن "واحد خدمات عمومی" گفته بود "الو" چه اتفاقی می افتاد! نتیجه: در هر رابطه ای اعتماد بسیار با اهمیت است. وقتی اعتماد از بین برود رابطه به پایان خواهد رسید . فقدان اعتماد به سوء ظن می انجامد، سوء ظن باعث خشم و عصبانیت میشود ، خشم باعث دشمنی می شود و این دشمنی منجر به جدائی.
طبقه بندی: داستانک
