یک سخنران در مجلسی که تعداد کثیری حضور داشتند یک اسکناس 100دلاری از جیب بیرون آورد و پرسید: چه کسی مایل است این اسکناس را داشته باشد؟
دست همه حضار بالا رفت.
سخنران گفت:«بسیار خوب من این اسکناس را به یکی از شما خواهم داد ولی قبل از آن می خواهم کاری کنم سپس اسکناس را مچاله کرد وپرسید: چه کسی مایل است این اسکناس را داشته باشد؟
باز هم دست حضار بالا رفت.
این بار سخنران اسکناس مچاله ده را بر زمین انداخت وچندبار آن را لگد مال کرد سپس اسکناس را برداشت وپرسید:خوب،حالا چه کسی حاضر است صاحب اسکناس شود؟؟؟؟؟؟؟؟
سخنران گفت:دوستان می بینید!با این بلاهایی که من سر اسکناساز ارزش اسکناس چیزی کم نشد وهمه شما خواهان آن هستید؛ وادامه داد.
عزیزانم ! در زندگی واقعی هم همینطور است،ما در بسیاری موارد با تصیماتی که می گیریم یا با مشکلاتی که مواجه می شیم؛خم می شویم ،مچاله می شویم،خاک آلود می شویم واحساس می کنیم هیچ ارزشی نداریم ولی هرگز اینگونه نیست.وبرای خیلی ها که نمی دونیم با ارزشیم....
طبقه بندی: گوناگون
![](http://www.ashoora.biz/weblog/pixel_3443.gif)