خـــدایا...
از قرآنت شرمنده ام اگر...
از آن ، آواز مرگ ساخته ایم ، چرا که هر وقت در کوچه ای نوایش بلند می شود...
همه از هم می پرسند چه کسی مرده است !؟
چه غفلت بزرگی که می پنداریم تو آن را برای مردگان نازل کرده ای!!
خـــدا یا ... ، من شرمنده ام اگر...
کتابت را از یک نسخه عملی به یک...
افسانه موزه نشین تبدیل کرده ایم...
من شرمنده ام ،
که گوهر کلامت ، لب طاقچه هایمان خاک می خورد و ما...
لب پرتگاه های غفلت ، تاب می خوریم...
طبقه بندی: اخلاق
نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 92 تیر 19 توسط
جباری | نظر