سفارش تبلیغ
صبا ویژن
وبلاگ اطلاع رسانی استاد جباری چهاربرج




مردی خواب عجیبی دید . او در عالم رویا دید که نزد فرشته ها رفته است و به کارهای آنها نگاه می کند . هنگام ورود دسته بزرگی از فرشته ها را دید که سخت مشغول کارند و تند تند نامه هایی را که توسط پیک ها از زمین می رسند باز می کنند و آن ها را داخل جعبه هایی می گذارند .
مرد از فرشته ای پرسید : شما دارید چه کار می کنید ؟
فرشته در حالی که داشت نامه ها را باز می کرد جواب داد این جا بخش دریافت است ما دعاها و تقاضاهای مردم راکه توسط فرشته ها به ملکوت می رسند به خداوند تحویل می دهیم .
مرد کمی جلوتر رفت . باز دسته بزرگ دیگری از فرشته ها را دید که کاغذ هایی را داخل پاکت می گذارند و آنها را توسط پیک هایی به زمین می فرستند .
مرد پرسید : شماها چه کار می کنید ؟
یکی از فرشته ها گفت : این جا بخش ارسال است الطاف و رحمت خداوند توسط فرشته ها به بندگان نیازمند ارسال می شود .
مرد از فرشته پرسید : مردم چگونه می توانند جواب تصدیق دعاهایشان را بفرستند ؟
فرشته پاسخ داد : بسیار ساده است فقط کافی است خدا را بخوانند و بگویند : *خدایا سپاس گذارم *
یک لحظه از یاد خدا غافل نباشد .
گفتم کسی را می شناسم که روی آب راه می رود .
گفت : کار سختی نیست پرنده ها هم روی آب راه می روند .
گفتم :فلان شخص قدرتی دارد که می تواند در هوا پرواز کند .
گفت : مگس هم می تواند در هوا بپرد .
گفتم : فلان کس در یک لحظه از شهری به شهری می رود .
گفت : شیطان هم در یک لحظه از شرق عالم به غرب عالم می رود .
نگاه عمیقش را به چشمانم دوخت و گفت :
این چیزها مهم نیست مرد آنست که :در بین مردم باشد
معاشرت کند.
بخرد و بفروشد.
بگوید و بخندد .
اما یک لحظه از یاد خدا غافل نباشد ... .
منبع : کتاب خدا همین نزدیکی هاست (مجموعه داستانهای عرفانی )نویسنده اباصلت رسولی





طبقه بندی: داستان
نوشته شده در تاریخ دوشنبه 92 خرداد 20 توسط جباری | نظر بدهید
مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
.:
By Ashoora.ir & Blog Skin :.