شیخ عبدالعزیز بن باز - مفتی اعظم سابق وهابیون عربستان سعودی
شیخ عبدالعزیز بن عبدالله آل الشیخ - مفتی اعظم وهابیون عربستان سعودی
شیخ عادل الکلبانی - امام جماعت مسجد الحرام
عبدالرحمن بن ناصر بن براک- از مفتیان برجسته عربستان
صالح بن غانم السدلان از مفتیان سرشناس عربستان سعودی
شیخ مران بن متعب بن قوید
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
برخی از علمای شیعه:
امام خمینی قدس سره
رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیه الله العظمی خامنه ای
آیه الله العظمی بهجت قدس سره
آیه الله العظمی خویی قدس سره
آیه الله العظمی سیستانی
آیه الله العظمی وحید خراسانی
طبقه بندی: وهابیت
ابن تیمیه،امام،پیامبر،دین و قران و خدای وهابیت می گوید:گاهی شیطان خودش را به شکل من در می آورد.دقت کنید:
وقد جرى مثل هذا لی ولغیری ممن أعرفه ذکر غیر واحد أنه استغاث بی من بلاد بعیدة وأنه رآنی قد جئته ومنهم من قال رأیتک راکبا بلباسک وصورتک ومنهم من قال رأیتک على جبل ومنهم من قال غیر ذلک فأخبرتهم أنی لم أغثهم وإنما ذلک شیطان تصور بصورتی لیضلهم لما أشرکوا بالله ودعوا غیر الله. گاهی افراد متعددی از راههای دور به من استغاثه میکنند و میگویند که من را دیدهاند که به پیش... آنها میروم . برخی از آنها میگفتند که ما تو را سواره دیدیم در حالی که همین لباس و قیافه را داشتی. برخی میگفتند که ما تو را بالای کوه دیدیم، برخی چیزهای دیگری میگفتند. من به آنها گفتم که من به داد آنها نرسیدهام، بلکه این شیطان بوده است که خودش را به قیافه من درآورده تا آنها را گمراه کند ؛ در آن هنگام که برای خدا شریک قائل میشوند و غیر خدا را به به فریاد میخوانند .
حال سوال ما از پیروان مکتب سقیفه این هست :
به نظر شما ابن تیمیه شیطان بوده، یا شیطان ابن تیمیه بوده؟!!!
آیا مطالبی که در کتابهای ابن تیمیه دیده میشود، خودش نوشته است؟از کجا بدانیم شیطان ننوشته؟
أیا اگر به پیروان ابن تیمیه بگوییم که پیروان شیطان هستند،چیز خلاف و نادرستی گفته اییم؟
==============================
طبقه بندی: وهابیت
پاسخ:
اولا: نماز خواندن شیعیان در سرتاسر جهان در مرئی و منظر همگان است، اما تا کنون از هیچ شیعهای در هیچ جای جهان گفتن چنین جملهای بعد از نماز گزارش نشده و این تهمتی بزرگ به شیعیان است چرا که ایشان نه تنها فرشته وحی را خائن نمیدانند، بلکه برای او شان و جایگاه و منزلت بلندی نیز قائل هستند. آنها با بلند کردن دستها، بعد از اتمام نماز خود، سه مرتبه میگویند: « الله اکبر » و بسیاری از آنان، حتی از چنین اتهامی بیخبرند.
ثانیا: کسی که این تهمت را به شیعه نسبت داده است، از ریش? و منشاء این تهمت، کاملا بیاطلاع است، چرا که ریشه این تهمت از قوم یهود نشأت گرفته است.
یهودیان معتقد بودند که رشت? نبوت باید در خاندان یعقوب پیوسته بماند و از این خاندان بیرون نرود، ولی هنگامی که پیامبر گرامی اسلام ( صلی الله علیه و آله و سلم ) با دلایل قطعی ظاهر شدند، به این فکر افتادند که جبرئیل را به خیانت متهم کنند و لذا این شعار را سر دادند : « خان الأمین! خان الأمین! خان الأمین! »
طبقه بندی: گوناگون
ما به دنیا آمده ایم که
با زندگی کردن
قیمت پیدا کنیم
نه اینکه به هر قیمتی
زندگی کنیم.
(حاج آقا بهجت)
طبقه بندی: اخلاق
پیامبر اکرم ص بعد از گریه شدید و دیدن عذاب زنهای امت که در معراج دیده بودندفرمودند :
+ زنى را دیدم که بمویش آویزان کرده بودند، در حالیکه مغزش میجوشید.
و آن زنى بود که موهایش را از مردان نامحرم نمى پوشانید.
+ زنى را دیدم که گوشت بدنش را با قیچى مى چیدند و مجبورش مى کردند که آن را بخورد، و آتش از زیر آن زبانه مى کشید و آن زنی بود که خودش را براى مردان نامحرم زینت مى کرد و بدنش را به آنها نشان مى داد.
طبقه بندی: اخلاق
تو همیشه با منی، امّا چشم من گرفتار رنگ وارنگ دنیا و دلم در بند نیاز و خواهش نفس است، درونم دلتنگ است از دوری تو، دلم سخت بهانه تو را می گیرد. چند روزی می خواهم تنها با تو باشم، تنها تو را حس کنم و تنها تو را بیابم؛ تو را که سرچشمه وجود منی، روزی ده من، حافظ من، یار و یاور من، برطرف کننده نیازهایم و برآورنده حاجاتم، تویی که همه امید منی.
کدام اندوه، کدام سختی و کدام گره کور دلم را خواهد آزرد وقتی من در این چند روزه اعتکاف تو را بیابم و دریابم که تو خدای بزرگ و مهربان من همیشه با منی؟
از آن روز که نهال کوچک و ناتوان وجودم را در عالم خاک کاشتی و به مهربانی آبیاری کردی، تا امروز که اندکی پاگرفته ام و جوانه ای زده ام، همیشه و هر لحظه تنها تکیه گاهم به تو بوده است.
چه بسیار لحظه ها که این تکیه گاه محکم را از یاد برده ام و دلم از سختی های خاک لرزیده و فرو ریخته است، اما امروز آمده ام تا این تکیه گاه محکم و استوار را بیشتر باور کنم و با نزدیک تر شدن به تو، وجود ضعیف خود را به محور پایدار و استوارِ وجود تو بیش از پیش تکیه دهم، بدان امید که هرگز فرو نیفتم. پس ای عزیز! لحظه ای مرا به خود وامگذار.
ریشه های تازه در خاک دوانده ام و جوانه های تازه ام را رو به خورشید وجودت گرفته ام.
اما دور از تو در خاک بودن سخت است. آفت بسیار است و نهال وجود من نازک و نحیف.
توفان ها می وزند و من بی تو، بی تکیه گاهم. محتاج دمی خلوت با تو هستم تا برویم، تا استوارتر شوم، تا پا بگیرم.
می خواهم امروز حصاری بسازم، بین خودم و هر چه غیر توست. بین خودم و همه بادها، توفان ها و آفت ها. می خواهم که در حصار کوچکم، تو باشی و من، من باشم و تو، تو بتابی و من رشد کنم. من تو را بخوانم و تو نگاهم کنی، تا فردا که گاهِ ثمردادن فرا می رسد، میوه وجودم بوی خوب تو بدهد.
دلِ جوان ِ مرا بنگر. هنوز آن قدر زمان بر من نگذشته که دلم رنگ و بوی دنیا بگیرد. هنوز دلم آبی است و چشمم بوی آسمان می دهد. آه که غبار دنیا چه زود و چه سخت دل ها را کدر می کند. ای مهربان پاک من! سه روز مرا به سوی خود بخوان و در خانه ات مهمان کن، تا آبشار رحمتت، همان اندک گرد وغبار دنیایی را هم که بر دلِ جوانِ من نشسته است، پاک کند و از بین ببرد. نمی خواهم با گذر جوانی، رنگ آبی دلم خاکستری شود. پس سه روز مرا به سوی خود بخوان و پاک تر و تازه تر از پیشم کن.
جوانی سرشار از شور و نشاطم. شور و شوق سفر به سوی تو زنده ترم می دارد. سفری سخت و دشوار، عبور کردن از خود، از نیاز خود، از خواسته های خود، تا خدا، تا هستی محض، تا معبودی بی همتا.
صبح تا شب لب از خوردن و آشامیدن بستن وشب تا صبح لب به ذکر و نیایش با تو گشودن، همه خواسته های نفس را رها کردن و تنها تو را طلبیدن. رفتن به سفری که هر کس را نشاید و هر دلی آن را نتواند. و من امروز در این سفر سخت به خودم، به فرشتگان تو و به عالم هستی می باورانم که این بنده حقیر تو، به راستی تو را می طلبد و تو را بندگی می کند، آن چنان باوری که هرگز از میان نرود.
ای معبود مهربان من! مرا دریاب و رهایم مکن.
گفتی مهمان را عزیز بدارید که مهمان، حبیب خداست. امروز من به مهمانی تو آمده ام. ای عزیز! مهمانت را دریاب و سبد احتیاج مرا از لطف و مهربانی پر کن.
دل نشین تر از مهمانی تو چیست که در هر مهمانی، صاحب خانه خود مهمان سفره توست. این یگانه سفره ای است که در آن صاحب خانه، به راستی صاحب خانه است و دستش در بخشش گشوده است. ای مهربان! بر تهی دستی ام راضی مشو که به هزاران امید به مهمانی تو آمده ام.
طبقه بندی: اخلاق